به گزارش قدس آنلاین، در فهرست اسامی کابینه دوازدهم، سیدمحمد بطحایی به عنوان وزیر پیشنهادی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش معرفی شده است. این یادداشت نقدی بر برنامه ارائه شده او به مجلس است.
آنچه در این نوشتار میآید با این فرض مطرح میشود که برنامه پیشنهادی تراوش ذهنی خود وزیر پیشنهادی و دغدغهها و راهکارهای خود ایشان برای حل مسائل و مشکلات آموزش و پرورش میباشد:
الف- بطحایی برای دستیابی به جامع نگری برنامه پیشنهادی خود، به برنامه وزرای پیشین نیز نیم گاهی داشته و سعی کرده است، برنامه پیشنهادی او در مقایسه با آنها موارد و ابعاد بیشتری را پوشش دهد؛ اما با توجه به اینکه برنامه فاقد بنیان نظری محکم و قوی است، مسائل و مشکلات و راهکارها، در بسته فکری واحد و منسجمی ارائه نشده است.
این عدم انسجام موجب شده است، برنامه نوشتاری وی به ویترین فروشگاههای بزرگ شباهت یافته باشد که هر فرد بر حسب علاقه و نیاز میتواند کالای مورد نیاز خود را در آن «فقط و فقط» به تماشا بنشیند. اما اینکه کی، چگونه و با چه قیمتی به آن دست خواهد یافت نامشخص باشد!
ب- برنامه پیشنهادی بطحایی برخلاف برنامه پیشنهادی دانش آشتیانی، برنامهای فارغ از زمانبندی کمی یا کیفی است. هرچند انتظار زمانبندی کمی در برنامهای در این سطح تا حدی نامعقول به نظر میرسد؛ ولی زمانبندی کیفی و تقدم و تأخر اجرای مفاد برنامه (در قالب کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت) موجب میشود قابلیت اجرایی آن کمتر مورد تشکیک قرار گیرد. از طرف دیگر، عدم تقدم و تأخر زمانی مفاد برنامه، نوعی سردرگمی را در میان ارزیابی کنندگان ایجاد میکند.
ج- در این برنامه مسائل و راهکارهای ارائه شده در متن رابطه دیالکتیکی بین ساختار- عاملیت مطرح نشده است. به این معنا که او میتوانست پس از بررسی ساختار نهادها و تشکیلات آموزش و پرورش و وضعیت نیروی انسانی و عاملین انسانی آن(کارکنان، دانشآموزان) به رابطه دوطرفه آنها در وضعیت فعلی و آسیب شناسی آن بپردازد و راهکارهای خود را در جهت اصلاح این ساختار و تقویت نیروی انسانی و مهمتر از همه رابطه دیالکتیک ساختار- عاملیت ارائه دهد.
برای مثال شکاف بین کادر ستادی و اداری با کادر آموزشی و مدرسهای به عنوان سرمنشأ برخی مسائل آموزش و پرورش میتواند آسیب شناسی شود. طنز تلخی در میان برخی فرهنگیان رواج دارد که «مدیران کسانی هستند که تدریس بلد نیستند!» آموزش و پرورش پر است از نیروهای خلاق و توانمند؛ ولی ساختار لایهای و سنتی آن، مانع از کاربست نیروهای خلاق و توانمند میشود. این وزارتخانه در سیطره مردان «کت و شلوار و بخشنامه»، «مردان سکون»، «شیفتگان تقویم» و «رجل مدیریتی با نمره زیر متوسط» قرار دارد. افرادی که مسیر طبیعی کسب مدارج صعودی را برای دیگر کارکنان و معلمان سد میکنند. جالب اینکه این افراد در مقابل تصمیم سازی و تصمیم گیری تیپ دیگری از مدیران که آنها را «تصمیم سازان انتحاری» میتوان نامید، رویه سکوت در پیش میگیرند و جسارت مقابله و اعتراض ندارند. آموزش و پرورش در دهه اخیر و حتی سالهای پیش از آن، در میانه این دو تیپ مدیران، آسیبهای جدی دیده است و میبیند.
بطحایی اگر در پی تحول بنیادین در آموزش و پرورش است، برای «انقلاب در انگیزش ها» لازم است خانه تکانی جدی در مدیریتهای ستادی و اداری را در رأس برنامههای خود قرار دهد و با اتکای بر اصل شایسته سالاری با نوسازی مدیریتی، روحی تازه را در کالبد آموزش و پرورش بدمد.
د- این برنامه، هرچند در پیشگفتار بر عزم و مشارکت اولیای مدارس برای اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تأکید میکند، اما مطالبات خود دانش آموزان و اولیا را به عنوان منبعی مهم در حل و فایق آمدن بر مشکلات به فراموشی میسپارد.
وقتی جامعه ما شاهد بیکاری قابل توجهی در میان دانش آموختگان رشتههای فنی- مهندسی است، چگونه و با کدام استدلال میتوان خانوادهها را به تحصیل فرزندان آنها در شاخه فنی – حرفهای و یا کار دانش ترغیب کرد. متأسفانه در سال جاری شاهد کنکور مجدد برخی لیسانسیههای مهندسی به قصد قبولی در رشته پزشکی بودیم!
ه- این برنامه برنامهای معلول محور است تا علت محور. مسائل و مشکلات بدون علت طرح شدهاند و ریشهها مورد غفلت قرار گرفتهاند. بر این اساس راهکارهای ارائه شده مسکنی بیش برای بیماریها و آسیبهای حوزه آموزش و پرورش نخواهد بود.
و- در این برنامه در مقوله اقتصاد آموزش و پرورش فقط «رویکرد برون نگر» مورد توجه قرار گرفته است و توجهی به «رویکرد درون نگر» نشده است. جامعه یک میلیونی فرهنگیان ایران اگر با «رویکرد درون نگر» آموزش و پرورش مدیریت شود میتواند پشتوانه اقتصادی قدرتمندی در حل مشکلات معلمان باشد. این رویکرد موجب خواهد شد تا افزایش حقوق فرهنگیان در دولت، با فشار تورمی بازار از ناحیهای دیگر خنثی نشود و فرهنگیان در دور تسلسل اقتصادی، متحمل ضرر و زیان نشوند.
ز- در این برنامه معلمان به عنوان افرادی معلق و جدا از خانواده خود در نظر گرفته شدهاند. اگر بطحایی فرهنگیان را به عنوان افرادی صاحب خانواده به تصویر بکشد، برای بهبود وضعیت معلمان مسائل و مشکلات بیشتری را میتوانست رصد کند تا در برنامه پیشنهادی خود «نگاه خانواده گرایانه به مسائل فرهنگیان» را اتخاذ کند.
این تغییر نگاه از «نگاه اداری صرف» به «نگاه خانواده گرایانه» به مسائل فرهنگیان، علاوه بر توجه به پتانسیلهای اقتصادی جامعه فرهنگیان در انقلاب انگیزشی معلمان میتواند اهمیت کلیدی داشته باشد.
ح- بطحایی در برنامه خود میتوانست پیشنهاد دانش آشتیانی مبنی بر تشکیل «سازمان نظام معلمی» را برجسته کند تا با شکل گیری معلم حرفهای شاهد تحولی مهم در گفتمان آموزش و پرورش کشور بشویم.
در مجموع میتوان گفت بطحایی اگر به عنوان وزیر انتخاب بشود، میراث دار مشکلات و مسائل عمیقی خواهد بود که برای حل بخش مهمی از آن ها، به تیم کاری قوی و با انگیزه نیاز خواهد داشت. او باید جسارت تحول در مدیریت و خانه تکانی هم در وزارت و هم در سطح مدیران کل استانها و هم رؤسای ادارات را داشته باشد، در غیر این صورت او نیز مانند بیشتر وزرای پیشین کار چندانی از پیش نخواهد برد و قصه پر غصه نظام آموزش و پرورش ما همچنان ادامه خواهد داشت!
نظر شما